دور حوادثِ تلخْ تند شده و امواج پرفشار اخبار همهی ذهن و ضمیر مردم را بهسوی نومیدی از هرگونه امکان رهایی جهت داده، و با اجبار پرفشار امواجِ اخبار، همه سوگیرانه فکر میکنند که کار دیگر از کار گذشته و یکسره شده.
در چنین وضعی، گاهی خوب است سرمان را از درون این موجهای تند و از زیر آوار اخبار بیرون بیاوریم و از افق نزدیک و بستهی اینجا و اکنون فراز بگیریم و تصویر بزرگتر را در آیینهی افقهای گستردهتر تماشا کنیم.
این گستردن گسترهی دید، این کلاننگری، میتواند گاهی کمک کند که جوگیر نشویم، یعنی ذهن و روانمان زیر آوار اجبارآلود اخبار دفن و خفه نشود تا بتوانیم درکودریافتمان را از حوادث باز تنظیم و متوازن کنیم و خود را در موقعیت جدید بازیابی و بازسازی کنیم.
تصویری که در روزهای اخیر نسیم نیکلاس طالب از افق گستردهتر تحولات ترسیم میکند، به جای آرزواندیشی یا بیان آرزو در قالب اندیشه، چنین کارویژهای دارد. او مینویسد:
«به یاد داشته باشیم که کشتار، هر قدر هم هوشمندانه و زیرکانه باشد، در بهترین حالت، بر بقا نمیافزاید [و چهبسا بخت فنا را بالا میبرد]. اسرائیل با نصرالله و جانشینان او نمیجنگد؛ با زمان میجنگد [یعنی دیر یا زود محکوم به فنا ست].»
«تکرار میکنم: اگر بقای تو ایجاب میکند پیوسته شمار بیشتر و بیشتری از مردم را بکشی، و پای ابرقدرتی (موقت) را به میان بکشی که رژیمهای شکنندهی اطرافت را به توهم صلح، سر پا نگاه دارد، معنای صاف و سرراستش این است که پایدار و تابآور نیستی.»
نکتهی نسیم طالب این نیست که «خون بر شمشیر پیروز است» یا «خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل.» بلکه، در چارچوب نظریههای تکاملی بقا (بهویژه بقای ارگانیسمهای پیچیدهی اجتماعی و سیاسی)، او دارد نکتهی بنیادین دیگری را دربارهی منطق ناممکن امنیت و بقای رژیم اسرائیل بیان میکند.
نکتهی نیکلاس طالب این است که علیالاصول، امنیت و قرار و ثباتِ پایدار در الگوریتم «پروژهی دولتسازی اسرائیل» تعبیه نشده است.
اسرائیل، بهمثابهی یک پروژه ملت-دولتسازی، چون تداوم و بقایش در گرو کشتار همیشگی و فزایندهی دیگران است، و برای این کشتار و سر پا ماندن، همیشه به قیم و بزرگتر نیازمند است، محال است که با زیستمحیطش سازگار شود و به همین علت، سرنوشتی جز بیثباتی و بیقراری و ناپایداری مدام و، در نهایت، فنا و واپاشی ندارد.
پیچیدگی و پیشرفتگی عملیاتی و اطلاعاتی و جنگافزاری اسرائیل ناگزیر و همیشه نیازمند آمریکا بهمثابهی قیّمی (موقت) و در خدمت کشتار همیشگی و فزایندهی دیگران در زیستمحیط این رژیم است. به همین علت، این پیچیدگیها و پیشرفتگیها، در ستیز ناگزیر و گریزناپذیر اسرائیل با زمان، چیزی بر پایداری و تابآوری این رژیم نمیافزاید.
اسرائیل پروژهای خودویرانگر است.
پایان/
نظر شما